به یاد قتلعام شدگان شهرم؛ لنگرود

 امیر جواهری لنگرودی: این نوشته را تقدیم می کنم به دختران و پسران، همسران و برادران، خواهران و مادران، پدران وهمشهریانم 

بقول شاملوی بزرگ :

برای آنان که عشق شان زندگی است ....

و نه آن دیگرانی که می سازند

دشنه

برای جگرشان

زندان

برای پیکرشان

رشته  

برای گردن شان


یادداشت توضیحی:

من این مطلب را درتابستان سال گذشته با سه عکس که در شایان همان نوشته عینا جا دادم انتشار دادم. پاسخ های دریافتی و ایمیل ها و پیغام های شفاهی وتلفنی از زادگاهم لنگرود، آنچنان من رابه شوق کشاند، توگویی توانستم ارج این کار کوچکم را از آن همه قدرشناسی خانواده های اعدامی بگیرم. عکاس جسورشهرمان نه در فضای تابستان امسال بلکه همان شهریورگذشته دوربین بدست به لنگرود رفت و کاری راعرضه داشت که بمثابه سند جنایت دراینجا با هم می بینیم. به احترام یاد همه آن جان های آتشین با اضافاتی چند ازاسامی دریافتی وتدقیق سندقبلی، آنرا دیگربارانتشارمی دهم . همچنان منتظرراهنمایی واظهارنظرهمه شما یاران بیشمارهستم تااین دفترراتکمیل وتکمیل ترسازیم .

انگيزه اين نوشتار:

 بیست وهشت سال از تابستان ۶۰ وبیست و یک سال از تابستان ۶۷، دو کشتار جمعی فعالان سیاسی در زندان های حکومت اسلامی ایران وبیش از سه دهه از موجودیت نظام می گذرد. نسل و تباری که جهان را زیبا و برای همه می خواست ، تاوان اعتراض به نابودی آرمان هایش را با خون خود پرداخت.  نظامی که نمی خواست و نتوانست، آرمان زیبای آنان را پاس بدارد . از اینرو یکایکشان را به خاک و خون انداخت و این عزیزان را در مکان های بی و نام نشان ، مدفونشان ساخت.

 از نگاه من؛ زندان، شکنجه، کشتارواعدام ، پاسخ همیشگی حاکمیت های سرکوبگردونظام سلطنتی ودیکتاتوری اسلامی به مبارزات مردمان ایران علیه ظلم، تباهی وبی عدالتی درکشورما بوده وبه عنوان بخشی ازتاریخ و زندگی ما باید ثبت گردد و به آیندگان سپرده شود.

 درایران بعد ازقیام ۵۷ ما شاهد فوج وسیع دستگیری هایی که، خیابان ها، محله ها،مدارس،دانشگاه ها، کارگاه ها وکارخانه ها، کتابفروشی ها وچاپ خانه ها،روستا ها را دربرمی گرفت ودرقتل عام خونين سالهای ۶۰ و۶۷،حاکمیت نشان داد که کوچکترین اعتراض را با خشونت وکشتار پاسخ خواهد گفت و اززدن هیچ مخالفی خودداری نخواهد کرد .

 شهرکوچک شما لی ما لنگرود نیزازاین کُشتارنفرت انگیزوهولناک بی نصیب نماند. من نیز چون دیگرهمشهریانم این جوانان پاک باخته را می شناختم. آنچه که قطعی است؛ هیچ یک ازاینان برای منافع شخصی شان به رودررویی با نظام برننیامده بودند. بلکه دفاع ازمنافع مردمان وایستادگی در برابرنظام های انسان ستیز،موجب قتل آنان گردید .

          تعداد قتل عام شدگان نسبت به جمعیت شهری چون لنگرود، بیش ازهرچیزنشانه ابعاد وسیع سبوعیت آدم خوارانه این دونظام است . ما وظیفه داریم که نام این عزیزان را درحافظه تاریخی مردمان ما مدام زنده کنیم  .

    امید آنکه این تلاش کوچک ام ، بعنوان اولین قدم ،دوستان دیگررا نیزبه این کار، شویق کند تا زمانی بتوانیم ،اسامی فرد فرد قتل عام شده گان کشورمان را ازکوچکترین دهات وقصبات گرفته تا بزرگترین شهرها را به ثبت برسانیم.

  پرونده مستند این جنایت باید دربرابرافکارعمومی بشریت مترقی قرارگیرد تاسند محکومیت آمران وعاملان آن به جرم " جنایت علیه بشریت" درپیشگاه دادگاهی بین المللی عرضه گردد.

   می دانم ؛آنچه دراین فهرست آمده ،هنوز کامل نیست . درتکمیل این اقدام ازهمشهریان داغدیده ام ، بویژه مادران، پدران،همسران، فرزندان ،خواهران وبرادران ووابستگان جان باختگان قتل عام ها یاری می طلبم تا نام های ناشناس سال تولد، وضعيت شغلی، محل اعدام، بويژه عکس افراد و وصیت نامه ودرصورت امکان یاد وخاطره ای ازآنان می تواند به این نام ها، رنگ و جانی تازه ببخشد.

وظیفۀ تک تک ما، حفظ خاطرات این عزیزان است. نگذاریم غبارزمان چهرۀ شجاع و دوست داشتنی شان را که گناهی جزعشق به انسان نداشتند، کدرکند.

 همچنان براين باورم که :"دراين ميان حتی يک نام را هم،نبايد فراموش کرد!"

۱۳۸۸

نکاتی چند درباره‌ی عکس‌های وادی لنگرود (یادداشت اول)
 
درضلع جنوب غربی گورستان عمومی شهرلنگرود وقبل ازرسیدن به آرام‌گاه‌های خانوادگی از راهی که وجود دارد، 8هشت گورنامشخص که با سیمان رویشان راپوشانده بودند به چشم می‌خورد. این گورها متعلق به قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی 60 درزندان‌های ایران هستند که متاسفانه دربیشترشهرهای ایران می‌شود آن‌ها را یافت؛ چنانکه در عکس‌هایی که روز سوم شهریور1387 گرفته‌شده‌اندمی‌بینید،درماه‌های اخیرخانواده هادرلنگرود توانستند، نام فرزندان خود رابرسنگ کوچکی روی گورها قراردهند. اگرچه دقیقاًمشخص نیست که گورها از آن کیست، اما همین با استفاده ازتنها نشانی است که جلادان اسلامی به خانواده‌ها داده‌اند.
قربانیان این گورها که غالباً از اعضای سازمان مجاهدین هستند، از سمت شمال به جنوب عبارتند از: اسدالله اخوان اقدم، علی‌اکبرجعفری، علی شعبانی، محمد نجاتی، محمد صفری، سیدابولقاسم میرناطقی لنگرودی و محمد رضا شریعتی. همچنین باید به این نکته توجه داشت که این افراد تنها قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی دردهه‌ی 60 درلنگرود نیستند وتعداد نامشخصی اززندانیان قتل‌عام شده طی سال‌های 1360 و 1367 شمسی درلنگرود درگورهای گوناگونی درگورستان «وادی» پراکنده‌اند. یکی دو نمونه از این گورها که یا سیمان یا قراردادن سنگ یا آجرتوسط افرادی که با تحقیقاتی سخت موفق به پی بردن به جایگاه تقریبی برخی قربانیان شده‌اند، مشخص شده است که درعکس‌ها می‌بینید. 
نکته‌ یی که باید بیش ازهرچیزمورد توجه قرارگیرد ساخت وسازهای جدیددراین وادی است. ساختمان جدید غسالخانه که درپشت قطعه‌ی 13 «وادی» ودرهمان ضلع جنوب غربی گورستان ساخته شده است. روی بسیاری ازگورهای قربانیان کشتار زندانیان سیاسی درسال‌های دهه‌ی 60 را پوشانده است. خود قطعه‌ی 13 نیز که درحال خاکبرداری وآماده سازی وقطعه‌بندی است، احتمال می‌رود گورگروهی دیگری درخود داشته باشد که رژیم با این عمل آن رابرای همیشه از بین خواهد برد. وبا توجه به ساخت و ساز‌های دردست اقدام، مثل مسجد وادی که درهمان محل در حال ساخت است، بیم آن می‌رود که مزدوران رژیم قصد پوشاندن گورها را داشته باشند.